پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
phan
phan
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
phan
phanپيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در اسفند 1403
1 - عارفانه هاي يک دوست
1 - جوادتبريزي
2 - .: ام فاطمه :.
2 - * راوندي *
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
امام جعفرصادق عليه‌السلام :
اَلمَوتُ لِلمؤمِنِ كَأَطيَبِ ريحٍ يَشُمُّهُ فَيتَنَفَّسُ لِطيبه فَيَقَعُ التَّعَبُ وَ الأَلَمُ كُلُّهُ عَنهُ.
مرگ براي مؤمن همانند خوشبوترين رايحه‌اي است که به مشمام او مي‌رسد. بوي عطرآگين آن را استشمام مي‌کند و از هر گونه درد و محنت آسوده مي‌گردد.(المحجَّةالبَيضاء، ج 8، ص 256)
+
امام علي(ع) فرمود: شما را سفارش مي‌کنم که به ياد مرگ باشيد و از آن کمتر غفلت ورزيد. چگونه از چيزي غافليد که او از شما غافل نيست و چگونه به کسي چشم طمع دوخته‌ايد که به شما مهلت نمي‌دهد! مردگاني که مشاهده کرده‌ايد خود واعظاني هستند که شما را از هرگونه واعظي بي‌نياز مي‌کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ميزان الحکمه، ج 12، ح 19151 2- همان، ح 19209
+
?? حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
هر كه زياد ياد مرگ باشد، به مقدارى كمى از دنيا دلگرم و راضى است و ديگر حرص و بخل در او نيست.
( بحار، ج6، ص136)
??آن حضرت مى فرمايد: هر كه زياد ياد مرگ كند از حيله هاى دنيا رهايى پيدا مى كند.
( غررالحكم،«موت»)
?
+
در يک حديث قدسي از قول خداوند مي خوانيم:
«دروغ مي گويد آنکه مدعي محبت من است ولي وقتي شب فرا مي رسد مي خوابد .
آيا مگر نه اينکه هر عاشقي خلوت با معشوق را دوست دارد؟!»
+
سوره مؤمنون آيه 100
اگر باز گردم ، شايد در ثروتى که از خود بر جاى نهاده ام کارى شايسته کنم و آنها را براى
خشنودى خدا انفاق نمايم . چنين نيست ، درخواستِ بازگشت بى اثر است ، او فقط اين
سخن را بر زبان مى آورد ، و فراروى آدميان پس از مرگ ، جهانى است ميان دنيا و آخرت تا
روزى که برانگيخته شوند .
+
فقط ده ثانيه تصورکنيد که داريد ليموترش ميخوريد، ببينيد دهنتون چه بزاقي ترشح مي کنه.
وقتي ده ثانيه فکر کردن به ليموترش اينقدر دربدن ما واکنش ايجاد مي کنه، اونوقت ده دقيقه تمرکز روي اتفاقات ومسائل منفي و ساعت ها استرس و عصبانيت چه تاثير ويرانگري روي جسم و روح ما ميذاره…
مثال ليموترش يادت بمونه، تا افکارمنفي اومد تو سرت، بدون که اگه تا 20 ثانيه ادامه شون بدي ديگه داري تيشه به ريشه زندگيت ميزني.
خي
+
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
( سوره بقره / آيه 186 )
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند بگو من نزديکم و دعاى دعاکننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت مىکنم پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد که به سعادت راه يابند...
+
لاَ يَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ کَفَرُواْ فِي الْبِلاَد مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (سوره آل عمران / آيات 197-196)
دنيا تو را فريب ندهد که چگونه کافران در سرزمين هايشان به راحتي مي گردند ، اين متاعي اندک است و پس از آن منزلگاهشان جهنم است ، و چه بد جايگاهيست
+
لحد خوابيده است، همان دم زيورهاي او را که طبق مذهب نصاري با او دفن شده بود بيرون آوردم و به حضور شما رسيدم و تقديم مي‌کنم تا در آنچه صلاح دانستيد به مصرف برسانيد!!
آيت الله بهبهاني آنها را گرفت و در تأمين زندگي فقراي کربلا، به مصرف رسانيد.
^ 95/6/29
+
آن جسد را به اين جا آورده‌اند و زحمت حمل و نقل جنازه‌ي عيالت، از تو برداشته شد.
بسيار خوشحال شدم و بي درنگ بار سفر بستم و به کربلا آمدم و به توفيق الهي براي زيارت قبر شريف امام حسين (ع) وارد حرم شدم، در آن جا از دربانان صحن پرسيدم: فلان روز در ميان صحن چه کسي را دفن کرديد؟ گفتند: فلان ربا خوار را.
من قصه‌ي خود را براي آنها بازگو کردم، آنها همان قبر را شکافتند، من وارد قبر شدم، ديدم عيالم در ميان
^ 95/6/29
+
قبرستان مسلمانان دفن کنم، وقتي که مخفيانه در دل شب قبر او را شکافتم، ديدم مردي بد قيافه در آنجا مدفون است، بسيار تعجب کردم، در همان حال خواب مرا گرفت،
در عالم خواب ديدم شخصي به من ميگويد:
شادمان باش که فرشتگان (نّقاله) جسد همسرت را به کربلا بردند و در آنجا در ميان صحن، پايين پا دفن کرده‌اند و اين جسد را که در اين قبر مي بيني جسد فلان ربا خوار است که امروز او را در آن جا دفن کرده‌اند و فرشتگان
^ 95/6/29
+
به او گفتم: بيا مخفيانه با هم به کربلا بروم تا در حرم آن حضرت آشکار اظهار اسلام کني.
او موافقت کرد و با هم به فراهم کردن لوازم سفر پرداختيم، در اين ميان او بيمار شد و در همان بيماري از دنيا رفت، بستگان او جمع شدند و او رامطابق آيين مسيحيّت همراه همه‌ي طلاها و زيورهايي که داشت در قبرستان مسيحيان روسيّه به خاک سپردند.
از فراق آن زن بسيار محزون گشتم، تصميم گرفتم که جسد او را از قبر بيرون آورده و در
^ 95/6/29
+
دختر ازدواج نمودم.
مدّتي از اين ماجرا گذشت، ناگاه از عمل اشتباه خود پشيمان شدم و خود را سرزنش مي‌کردم، در اين ميان، به ياد مصايب امام حسين (ع) مي‌افتادم و گريه مي‌کردم، همسرم با تعجب بسيار از من مي‌پرسيد چرا گريه مي‌کني؟
من با توکل به خدا، حقيقت را به او گفتم، همسرم همين که نام شريف امام حسين (ع) را شنيد نور اسلام در قلبش پرتو افکند و همان دم مسلمان شد و با من در مورد مصايب آن حضرت مي‌گريست.
روزي
^ 95/6/29
▌► | ► | ◄